الان دقیقا از اون وقتاس که دلم پر از یه حس داغونه و شکسته

با اینکه این ترم به تمام خواسته هام رسیدم.

با اینکه ماکسیمم کلاسمون شدم.

با اینکه همه چی اوکیه.

امشب دلم میخواد یکی رو پیدا کنم همینطوری سرش غر بزنم.غر بزنم و گریه کنم و تمام دلخوری های این مدت دانشگاه رو براش بگم و خودمو خالی کنم

خوشبختانه یا متاسفانه تنها جایی که هیچ اشنایی ازش خبر نداره و نمیخونه همینجاست.

میتونم با خیال راحت از تنفرم از حسادت غر بزنم و بگم که خدایا وقتی درس نمیخونم یه وضعیه الانم که درس میخونم بازم یه وضعیه.خدایا جدا چرا؟؟

من امشب میترکم از لال مونی گرفتنم

کاش میشد منم مثل بقیه اشون حرفامو داد میزدم و میکوبیدم تو صورت تک تکشون.

کاش میشد از ته دل سرشون جیغ میکشیدم میگفتم حقم بوده و تلاش کرده بودم براش.اما این حرکتا لایق من نبود.

کاش میتونستم.

کاش یکی بود که بدون ترس از قضاوت میتونستم براش غرغر کنم.

متنفرم از این حس حسادتی که دخترا توی وجودشون دارن.کاش حداقل منم داشتمش.کاش منم میتونستم مثل اونا حسود باشم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها